معنی فارسی dirtiness

B1

وضعیت یا ویژگی کثیف یا ناپاک بودن.

The quality of being dirty or unclean.

example
معنی(example):

کثیفی اتاق غیرقابل قبول بود.

مثال:

The dirtiness of the room was unacceptable.

معنی(example):

کثیفی او باعث شد که در خانه‌اش بمانم سخت باشد.

مثال:

His dirtiness made it hard to stay in his house.

معنی فارسی کلمه dirtiness

: معنی dirtiness به فارسی

وضعیت یا ویژگی کثیف یا ناپاک بودن.