معنی فارسی dirtplate

B1

صفحه‌ای که کثیفی بر روی آن قرار دارد یا به عنوان ظرف برای مواد کثیف استفاده می‌شود.

A plate that is dirty or used for serving dirty substances.

example
معنی(example):

صفحه کثیف روی میز نیاز به تمیز کردن داشت.

مثال:

The dirtplate on the table needed cleaning.

معنی(example):

او صفحه کثیف را با یکی جدید جایگزین کرد.

مثال:

He replaced the dirtplate with a new one.

معنی فارسی کلمه dirtplate

: معنی dirtplate به فارسی

صفحه‌ای که کثیفی بر روی آن قرار دارد یا به عنوان ظرف برای مواد کثیف استفاده می‌شود.