معنی فارسی dis-plays

B1

نشان دادن یا به نمایش درآوردن چیزی، به ویژه توانایی‌ها یا موفقیت‌ها.

To exhibit or show off something, especially in terms of skills or accomplishments.

example
معنی(example):

او دستاوردهای خود را با افتخار نشان می‌دهد.

مثال:

He dis-plays his achievements proudly.

معنی(example):

او استعداد خود را برای نوشتن به نمایش می‌گذارد.

مثال:

She dis-plays a talent for writing.

معنی فارسی کلمه dis-plays

: معنی dis-plays به فارسی

نشان دادن یا به نمایش درآوردن چیزی، به ویژه توانایی‌ها یا موفقیت‌ها.