معنی فارسی disaffectedly

B1

به صورت بی‌علاقگی و دل‌سرد صحبت کردن یا عمل کردن، معمولاً به خاطر نارضایتی از وضعیت موجود.

In a manner that shows dissatisfaction or discontent.

example
معنی(example):

او به طور دل‌سردی درباره تغییرات در شرکت صحبت کرد.

مثال:

He spoke disaffectedly about the changes in the company.

معنی(example):

جوانان در طول تظاهرات به طور دل‌سردی ابراز عقیده کردند.

مثال:

The youth expressed themselves disaffectedly during the protest.

معنی فارسی کلمه disaffectedly

: معنی disaffectedly به فارسی

به صورت بی‌علاقگی و دل‌سرد صحبت کردن یا عمل کردن، معمولاً به خاطر نارضایتی از وضعیت موجود.