معنی فارسی dysaesthetic

B2

بدپرسی، توصیفی برای چیزی که از نظر زیبایی شناختی ناپسند است.

Pertaining to something that is unpleasant in terms of aesthetics.

example
معنی(example):

این نقاشی آنقدر روشن بود که برای برخی بینندگان از نظر زیبایی شناختی ناخوشایند بود.

مثال:

The painting was so bright that it felt dysaesthetic to some viewers.

معنی(example):

طراحی ناخوشایند این ساختمان مورد انتقاد شدید قرار گرفت.

مثال:

The dysaesthetic design of the building received harsh criticism.

معنی فارسی کلمه dysaesthetic

: معنی dysaesthetic به فارسی

بدپرسی، توصیفی برای چیزی که از نظر زیبایی شناختی ناپسند است.