معنی فارسی disaffirmative

B1

بیان‌کننده رد یا نادیده‌گیری، به ویژه در زمینه توافقات.

Referring to a statement or response that denies or nullifies something.

example
معنی(example):

اظهارنامه بی‌اعتباری به وضوح عدم توافق او را نشان می‌دهد.

مثال:

The disaffirmative statement clearly indicated her lack of agreement.

معنی(example):

پاسخ بی‌اعتباری او همه را در جلسه غافلگیر کرد.

مثال:

His disaffirmative response surprised everyone at the meeting.

معنی فارسی کلمه disaffirmative

: معنی disaffirmative به فارسی

بیان‌کننده رد یا نادیده‌گیری، به ویژه در زمینه توافقات.