معنی فارسی disafforest

B1

بدون درخت کردن یک ناحیه یا منطقه، به ویژه برای استفاده‌های خاص.

To clear an area of forest.

verb
معنی(verb):

To deforest

معنی(verb):

To change the status of land from that of a forest to ordinary land

example
معنی(example):

دولت برنامه‌ریزی کرده است که برخی مناطق را برای ایجاد زمین‌های کشاورزی بیشتر بدون درخت کند.

مثال:

The government plans to disafforest some areas to create more farmland.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند منطقه را برای مقاصد ساخت‌وساز بدون درخت کنند.

مثال:

They decided to disafforest the region for construction purposes.

معنی فارسی کلمه disafforest

: معنی disafforest به فارسی

بدون درخت کردن یک ناحیه یا منطقه، به ویژه برای استفاده‌های خاص.