معنی فارسی disallowance

B1

عدم پذیرش، رد و یا نپذیرفتن یک درخواست یا ادعا.

The act of rejecting or not allowing something.

example
معنی(example):

عدم پذیرش درخواست همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The disallowance of the request surprised everyone.

معنی(example):

شرکت با عدم پذیرش چندین ادعا مواجه شد.

مثال:

The company faced disallowance of several claims.

معنی فارسی کلمه disallowance

: معنی disallowance به فارسی

عدم پذیرش، رد و یا نپذیرفتن یک درخواست یا ادعا.