معنی فارسی disallowable

B1

غیرقابل قبول، به مواردی اشاره دارد که اجازه وجود یا پذیرش ندارند.

Not permitted or allowed; something that cannot be authorized.

example
معنی(example):

برخی هزینه‌ها تحت سیاست جدید غیرقابل قبول هستند.

مثال:

Certain expenses are disallowable under the new policy.

معنی(example):

اقلام غیرقابل قبول از بودجه حذف شدند.

مثال:

The disallowable items were removed from the budget.

معنی فارسی کلمه disallowable

: معنی disallowable به فارسی

غیرقابل قبول، به مواردی اشاره دارد که اجازه وجود یا پذیرش ندارند.