معنی فارسی disanagrammatize
C1عمل حذف قوانین دستور زبان از یک جمله یا عبارت.
The act of removing grammatical rules from a sentence or phrase.
- VERB
example
معنی(example):
برای حذف دستور زبان از جمله، باید ساختار آن را تحلیل کنیم.
مثال:
To disanagrammatize the sentence, we need to analyze its structure.
معنی(example):
زبان‌شناسان اغلب عبارات را برای درک معنی آنها بدون دستور زبان تحلیل می‌کنند.
مثال:
Linguists often disanagrammatize phrases to understand their meaning.
معنی فارسی کلمه disanagrammatize
:
عمل حذف قوانین دستور زبان از یک جمله یا عبارت.
