معنی فارسی disanalogy
B2مقایسهای که بر تفاوتها بین دو چیز تمرکز دارد.
A comparison that focuses on the differences between two things.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم دیسانالوژی تفاوتها را بین دو مثال نشان میدهد.
مثال:
The concept of disanalogy highlights differences between two examples.
معنی(example):
استفاده از دیسانالوژی به روشن کردن استدلالها در یک بحث کمک میکند.
مثال:
Using disanalogy helps clarify the arguments in a debate.
معنی فارسی کلمه disanalogy
:
مقایسهای که بر تفاوتها بین دو چیز تمرکز دارد.