معنی فارسی disattire
B1عمل فاصله گرفتن یا کنار گذاشتن لباسها یا سبکهای مد ناپسند.
To remove or reject clothing or attire, often implying a change in style.
- VERB
example
معنی(example):
خانواده سلطنتی تصمیم گرفتند که سلیقه ی قدیمی مد خود را کنار بگذارند.
مثال:
The royal family decided to disattire their outdated fashion sense.
معنی(example):
او تصمیم گرفت از لباسهای افراطی خود دوری کند.
مثال:
She chose to disattire herself from the over-the-top clothing.
معنی فارسی کلمه disattire
:
عمل فاصله گرفتن یا کنار گذاشتن لباسها یا سبکهای مد ناپسند.