معنی فارسی disattune

B1

بی‌توجهی یا عدم هماهنگی در احساسات یا افکار بین افراد.

To be not in harmony or unable to adjust to someone's feelings or ideas.

example
معنی(example):

بعد از بحث، به نظر می‌رسید که آن‌ها به احساسات یکدیگر بی‌توجه هستند.

مثال:

After the argument, they seemed disattuned to each other's feelings.

معنی(example):

او در طول بحث احساس کرد که با بقیه گروه بی‌توجه است.

مثال:

He felt disattuned to the rest of the group during the discussion.

معنی فارسی کلمه disattune

: معنی disattune به فارسی

بی‌توجهی یا عدم هماهنگی در احساسات یا افکار بین افراد.