معنی فارسی disavail
B1دوری از مزایا یا فرصتهای موجود، بهطور خاص به معنای عدم استفاده از چیزی که ممکن است مفید باشد.
To withdraw from or make oneself unavailable to benefits or advantages.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت از مزایا استفاده نکند.
مثال:
He decided to disavail himself of the benefits.
معنی(example):
عدم استفاده از یک فرصت میتواند یک اشتباه جدی باشد.
مثال:
To disavail oneself of an opportunity can be a serious mistake.
معنی فارسی کلمه disavail
:
دوری از مزایا یا فرصتهای موجود، بهطور خاص به معنای عدم استفاده از چیزی که ممکن است مفید باشد.