معنی فارسی disavowedly

B1

به صورت غیرقابل انکار، به‌ویژه در زمینه نفی و انکار.

In a manner that denies or disclaims.

example
معنی(example):

او به‌طور غیرقابل انکار از همکاری قبلی‌اش صحبت کرد.

مثال:

She spoke disavowedly of her previous partnership.

معنی(example):

او به‌طور غیرقابل انکار هر گونه دخالت در پروژه را انکار کرد.

مثال:

He disavowedly denied any involvement in the project.

معنی فارسی کلمه disavowedly

: معنی disavowedly به فارسی

به صورت غیرقابل انکار، به‌ویژه در زمینه نفی و انکار.