معنی فارسی disbandment

B2

منحل شدن، به معنای توقف فعالیت یک گروه یا سازمان و پایان دادن به وجود آن است.

The act of officially ending or dissolving an organization or group.

noun
معنی(noun):

The act of disbanding

example
معنی(example):

منحل شدن گروه هفته گذشته اعلام شد.

مثال:

The disbandment of the group was announced last week.

معنی(example):

منحل شدن تیم همه را غافلگیر کرد.

مثال:

The disbandment of the team surprised everyone.

معنی فارسی کلمه disbandment

: معنی disbandment به فارسی

منحل شدن، به معنای توقف فعالیت یک گروه یا سازمان و پایان دادن به وجود آن است.