معنی فارسی disbandments

B2

منحل شدن‌ها، به چندین مورد از پایان فعالیت یک گروه یا سازمان و توقف وجود آن اشاره دارد.

The occurrence of officially ending or dissolving multiple organizations or groups.

noun
معنی(noun):

The act of disbanding

example
معنی(example):

چندین منحل شدن در صنعت موسیقی امسال رخ داد.

مثال:

Multiple disbandments occurred in the music industry this year.

معنی(example):

منحل شدن‌ها غیرمنتظره بودند و به تغییرات زیادی منجر شدند.

مثال:

The disbandments were unexpected and led to many changes.

معنی فارسی کلمه disbandments

: معنی disbandments به فارسی

منحل شدن‌ها، به چندین مورد از پایان فعالیت یک گروه یا سازمان و توقف وجود آن اشاره دارد.