معنی فارسی disbend
B1خم کردن یا تغییر شکل مواد بطوریکه در حالت اولیه خود باقی نماند.
To bend or change the shape of something.
- VERB
example
معنی(example):
اگر شما ماده را خم کنید، شکل خود را از دست خواهد داد.
مثال:
If you disbend the material, it will lose its shape.
معنی(example):
مهندس مجبور شد فلز را خم کند تا آن را به جای خود قرار دهد.
مثال:
The engineer had to disbend the metal to fit it into place.
معنی فارسی کلمه disbend
:
خم کردن یا تغییر شکل مواد بطوریکه در حالت اولیه خود باقی نماند.