معنی فارسی disblame
B1آزاد کردن یا نادیده گرفتن مقصر بودن دیگران.
To absolve or remove blame from someone.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید دیگران را از سرزنش آزاد کنید قبل از اینکه خودتان مسئولیت را بپذیرید.
مثال:
You should disblame others before taking responsibility yourself.
معنی(example):
مهم است که دیگران را از سرزنش آزاد کنید تا همکاری بهتر شکل بگیرد.
مثال:
It's important to disblame others in order to foster collaboration.
معنی فارسی کلمه disblame
:
آزاد کردن یا نادیده گرفتن مقصر بودن دیگران.