معنی فارسی disbury
B1دوباره دفن کردن چیزی که قبلاً دفن شده است.
To bury something again after it has been previously buried.
- VERB
example
معنی(example):
دیسبری یعنی دوباره چیزی را دفن کردن.
مثال:
To disbury is to bury something again.
معنی(example):
بعد از پیدا کردن گنج، آنها تصمیم گرفتند آن را دوباره دفن کنند.
مثال:
After finding the treasure, they decided to disbury it.
معنی فارسی کلمه disbury
:
دوباره دفن کردن چیزی که قبلاً دفن شده است.