معنی فارسی discardable
A2قابل دور انداختن، اشاره به اشیایی دارد که پس از استفاده نباید نگه داشته شوند.
Refers to items that can be thrown away after use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اردو از بسیاری از لوازم قابل دور انداختن برای راحتی استفاده کرد.
مثال:
The camp used many discardable supplies for convenience.
معنی(example):
او برای مهمانیهای بیرونی خود، بشقابهای قابل دور انداختن را ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers discardable plates for her outdoor parties.
معنی فارسی کلمه discardable
:
قابل دور انداختن، اشاره به اشیایی دارد که پس از استفاده نباید نگه داشته شوند.