معنی فارسی disciplinability

B1

توانایی داشتن انضباط و پیروی از قوانین یا اصول مشخص.

The quality or ability to maintain discipline.

example
معنی(example):

توانایی انضباط او به او کمک کرد تا در حرفه‌اش موفق شود.

مثال:

His disciplinability helped him succeed in his career.

معنی(example):

توانایی انضباط یک ویژگی حیاتی برای دستیابی به اهداف بلندمدت است.

مثال:

Disciplinability is a vital trait for achieving long-term goals.

معنی فارسی کلمه disciplinability

: معنی disciplinability به فارسی

توانایی داشتن انضباط و پیروی از قوانین یا اصول مشخص.