معنی فارسی disciplinable

B1

چیزی که می‌تواند تحت یک نظام انضباطی قرار گیرد.

Capable of being disciplined or corrected.

example
معنی(example):

برخی رفتارها در کلاس درس قابل انضباط هستند.

مثال:

Some behaviors are considered disciplinable in the classroom.

معنی(example):

اعمال او به قدری جدی بود که قابل انضباط در نظر گرفته شد.

مثال:

His actions were so serious they were deemed disciplinable.

معنی فارسی کلمه disciplinable

: معنی disciplinable به فارسی

چیزی که می‌تواند تحت یک نظام انضباطی قرار گیرد.