معنی فارسی discolorated
B1تغییر رنگ داده، به معنای رنگی که به علت عواملی تغییر کرده است.
Describes something that has changed color, indicating deterioration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برگهای تغییر رنگ داده علامتی از گیاهان ناسالم بودند.
مثال:
The discolorated leaves were a sign of unhealthy plants.
معنی(example):
دیوارهای تغییر رنگ داده به دلایل زیبایی باید دوباره رنگ شوند.
مثال:
Discolorated walls need to be repainted for aesthetic reasons.
معنی فارسی کلمه discolorated
:
تغییر رنگ داده، به معنای رنگی که به علت عواملی تغییر کرده است.