معنی فارسی discontinuance
B1قطع یا توقف، به معنای پایان دادن به یک فعالیت یا خدمت است.
The act of discontinuing something; termination or cessation.
- NOUN
example
معنی(example):
قطع تولید این محصول بسیاری از مشتریان وفادار را شگفت‌زده کرد.
مثال:
The discontinuance of the product surprised many loyal customers.
معنی(example):
قطع خدمات می‌تواند به نارضایتی مشتریان منجر شود.
مثال:
Discontinuance of services can lead to customer dissatisfaction.
معنی فارسی کلمه discontinuance
:
قطع یا توقف، به معنای پایان دادن به یک فعالیت یا خدمت است.
