معنی فارسی discontinual

B2

ناپیوسته، به حالتی اشاره دارد که رشد یا تغییرات به صورت مداوم و پیوسته نیست.

Not continuous; occurring at irregular intervals.

example
معنی(example):

یک سری وقایع ناپیوسته به نتیجه‌گیری منجر می‌شود.

مثال:

There is a discontinual series of events leading to the conclusion.

معنی(example):

رشد ناپیوسته اقتصاد در چند سال گذشته مشاهده شده است.

مثال:

The discontinual growth of the economy has been observed over several years.

معنی فارسی کلمه discontinual

: معنی discontinual به فارسی

ناپیوسته، به حالتی اشاره دارد که رشد یا تغییرات به صورت مداوم و پیوسته نیست.