معنی فارسی discontiguousness
B2ویژگی ناپیوستگی، به حالتی اشاره دارد که در آن اجزاء به هم متصل نیستند.
The state or quality of being discontiguous.
- NOUN
example
معنی(example):
ناپیوستگی مناطق چالشهایی برای حمل و نقل ایجاد کرد.
مثال:
The discontiguousness of the regions posed challenges for transportation.
معنی(example):
ما ناپیوستگی را در پروژههای برنامهریزی شهری بررسی کردیم.
مثال:
We studied the discontiguousness in urban planning projects.
معنی فارسی کلمه discontiguousness
:
ویژگی ناپیوستگی، به حالتی اشاره دارد که در آن اجزاء به هم متصل نیستند.