معنی فارسی discubation
B1عملیاتی که در آن یک حالت خاص یا محیط ایجاد میشود.
The act of creating or using a specific environment for a purpose.
- NOUN
example
معنی(example):
فرآیند دیسکوباسیون شامل نظارت دقیق است.
مثال:
The process of discubation involves careful monitoring.
معنی(example):
دیسکوباسیون برای موفقیت بسیاری از آزمایشها ضروری است.
مثال:
Discubation is essential for the success of many experiments.
معنی فارسی کلمه discubation
:
عملیاتی که در آن یک حالت خاص یا محیط ایجاد میشود.