معنی فارسی diseasing

B1

بیماری‌زا، توصیف کننده عواملی که به ایجاد بیماری منجر می‌شوند.

Causing or leading to disease.

example
معنی(example):

عامل بیماری‌زا در جامعه کمبود بهداشت است.

مثال:

The diseasing factor in the community is the lack of sanitation.

معنی(example):

افزایش آلودگی یک مسئله بیماری‌زا در سطح جهانی است.

مثال:

Increasing pollution is a diseasing issue globally.

معنی فارسی کلمه diseasing

: معنی diseasing به فارسی

بیماری‌زا، توصیف کننده عواملی که به ایجاد بیماری منجر می‌شوند.