معنی فارسی disemic
B2مربوط به چیزی که از نظر معنا میتواند متغیر باشد.
Relating to a minimal unit of meaning that can have variable interpretations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عناصر دیسیمی در نشانهها میتوانند در معنی متفاوت باشند.
مثال:
Disemic elements in signs can vary in meaning.
معنی(example):
طبیعت دیسیمی یک کلمه ممکن است با زمینه تغییر کند.
مثال:
The disemic nature of a word may change with context.
معنی فارسی کلمه disemic
:
مربوط به چیزی که از نظر معنا میتواند متغیر باشد.