معنی فارسی disempowered
B1دیسامپاوره شده به معنای افرادی است که قدرت یا حق تصمیمگیری کمتری دارند.
Having been stripped of power or influence.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove confidence from (someone) to do something.
example
معنی(example):
گروه دیسامپاوره شده تلاش کرد تا صدای خود را به گوش دیگران برساند.
مثال:
The disempowered group struggled to have their voices heard.
معنی(example):
جامعه اغلب نیازهای افراد دیسامپاوره شده را نادیده میگیرد.
مثال:
Society often overlooks the needs of disempowered individuals.
معنی فارسی کلمه disempowered
:
دیسامپاوره شده به معنای افرادی است که قدرت یا حق تصمیمگیری کمتری دارند.