معنی فارسی disempowering
B1دیسامپاوره کننده به وضعیتی اشاره دارد که باعث کاهش قدرت یا استقلال فردی میشود.
Causing a loss of power or authority; undermining empowerment.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove confidence from (someone) to do something.
example
معنی(example):
وضعیت دیسامپاوره کننده باعث شد تیم احساس شکست کند.
مثال:
The disempowering situation left the team feeling defeated.
معنی(example):
سیاستهای دیسامپاوره کننده میتوانند به افراد و جوامع آسیب بزنند.
مثال:
Disempowering policies can harm both individuals and communities.
معنی فارسی کلمه disempowering
:
دیسامپاوره کننده به وضعیتی اشاره دارد که باعث کاهش قدرت یا استقلال فردی میشود.