معنی فارسی disenorm
B1کاهش یا سست کردن شرایط یا استانداردهای سختگیرانه.
To lessen or relax stringent norms or standards.
- VERB
example
معنی(example):
تغییرات به هدف کاهش قوانین بسیار سختگیرانه بود.
مثال:
The changes aimed to disenorm the overly strict regulations.
معنی(example):
او میخواست استانداردها را سبکتر کند تا دسترسی به آنها آسانتر شود.
مثال:
She wanted to disenorm the standards to make them more accessible.
معنی فارسی کلمه disenorm
:
کاهش یا سست کردن شرایط یا استانداردهای سختگیرانه.