معنی فارسی disennoble

B1

عزل از مقام اشرافیت، به معنای از دست دادن نشان یا ویژگی‌های اشرافی.

To deprive someone of noble status or title.

example
معنی(example):

تصمیم به عزل او از مقام اشرافیت جامعه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The decision to disenennoble him shocked the community.

معنی(example):

آنها معتقد بودند که عزل او به معنای گرفتن حق رهبری‌اش است.

مثال:

They believed that to disenennoble was to take away his right to lead.

معنی فارسی کلمه disennoble

: معنی disennoble به فارسی

عزل از مقام اشرافیت، به معنای از دست دادن نشان یا ویژگی‌های اشرافی.