معنی فارسی disensanity

B1

تعریف به عنوان نوعی از دیوانگی که به عنوان غیر واقعی یا نادرست در نظر گرفته می‌شود.

A term referring to a state of being perceived as non-insane or rational.

example
معنی(example):

مفهوم غیرجنون می‌تواند برداشت ما از واقعیت را به چالش بکشد.

مثال:

The concept of disensanity can challenge our perceptions of reality.

معنی(example):

درک غیرجنون می‌تواند به بینش‌های عمیق‌تری درباره رفتار انسانی منجر شود.

مثال:

Understanding disensanity may lead to more profound insights into human behavior.

معنی فارسی کلمه disensanity

: معنی disensanity به فارسی

تعریف به عنوان نوعی از دیوانگی که به عنوان غیر واقعی یا نادرست در نظر گرفته می‌شود.