معنی فارسی disfavouring

B1

بی‌محل کردن، به معنای عدم حمایت یا پذیرش از گزینه‌ها یا افراد خاصی است.

Act of showing disfavor; characterized by disapproval.

verb
معنی(verb):

To show lack of favour or antipathy towards.

مثال:

Her past performance meant that she was often disfavoured for important tasks.

example
معنی(example):

بی‌محل کردن برخی انتخاب‌ها می‌تواند گزینه‌های همه را محدود کند.

مثال:

Disfavouring certain choices can limit options for everyone.

معنی(example):

این سیاست برای کسانی که به کمک نیاز دارند، بی‌محل بود.

مثال:

The policy was disfavouring to those in need of assistance.

معنی فارسی کلمه disfavouring

: معنی disfavouring به فارسی

بی‌محل کردن، به معنای عدم حمایت یا پذیرش از گزینه‌ها یا افراد خاصی است.