معنی فارسی disglorify
B2دیسگلوریفای، روشی برای کاهش اهمیت یا عظمت چیزی.
To reduce the glory or importance of someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
مقاله به دنبال نادیدهگرفتن عظمت آن شخصیت تاریخی بود.
مثال:
The article aimed to disglorify the figure in history.
معنی(example):
آنها سعی کردند افسانههای اطراف آن رویداد را کم اهمیت جلوه دهند.
مثال:
They tried to disglorify the myths surrounding the event.
معنی فارسی کلمه disglorify
:
دیسگلوریفای، روشی برای کاهش اهمیت یا عظمت چیزی.