معنی فارسی dishallucination

C1

توهم غیر واقعی، حالتی که در آن فرد تصورات غلط یا غیر منطقی دارد که از واقعیت فاصله دارد.

A misleading or false perception of reality; an artistic or cognitive distortion.

example
معنی(example):

هنرمند یک توهم غیر واقعی از واقعیت خلق کرد.

مثال:

The artist created a dishallucination of reality.

معنی(example):

در کار او، یک توهم غیر واقعی وجود دارد که ادراک را به چالش می‌کشد.

مثال:

In his work, there is a dishallucination that challenges perception.

معنی فارسی کلمه dishallucination

: معنی dishallucination به فارسی

توهم غیر واقعی، حالتی که در آن فرد تصورات غلط یا غیر منطقی دارد که از واقعیت فاصله دارد.