معنی فارسی dishware
A2مجموعهای از ظروف مانند بشقاب، کاسه، و فنجان که برای سرو غذا استفاده میشود.
A set of dishes and related items used for serving or eating food.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها یک مجموعه زیبا از ظروف دکوری برای خانه جدیدشان خریدند.
مثال:
They bought a beautiful set of dishware for their new home.
معنی(example):
ظروف دکوری به دقت بر روی میز برای شام چیده شده بود.
مثال:
The dishware was carefully arranged on the table for the dinner.
معنی فارسی کلمه dishware
:
مجموعهای از ظروف مانند بشقاب، کاسه، و فنجان که برای سرو غذا استفاده میشود.