معنی فارسی dishwares
B1ظروف، شامل انواع ظرفها و لوازمی که برای سرو و خوردن غذا استفاده میشوند.
Various items used for serving and eating food.
- NOUN
example
معنی(example):
این فروشگاه انواع مختلفی از ظروف را میفروشد.
مثال:
The store sells different kinds of dishwares.
معنی(example):
او ظروف زیبایی برای آشپزخانه جدیدش خرید.
مثال:
She bought beautiful dishwares for her new kitchen.
معنی فارسی کلمه dishwares
:
ظروف، شامل انواع ظرفها و لوازمی که برای سرو و خوردن غذا استفاده میشوند.