معنی فارسی dislustre
B1حالت کدر یا از بین رفتن درخشش، مخصوصاً در اشیاء قدیمی.
The state of losing shine or attractiveness.
- NOUN
example
معنی(example):
کدر شدن آینه قدیمی باعث شده بود دیدن سخت شود.
مثال:
The dislustre of the old mirror made it hard to see.
معنی(example):
با گذشت زمان، کدر شدن مجسمه بر جذابیت کلی آن تأثیر گذاشت.
مثال:
Over time, the dislustre of the sculpture affected its overall appeal.
معنی فارسی کلمه dislustre
:
حالت کدر یا از بین رفتن درخشش، مخصوصاً در اشیاء قدیمی.