معنی فارسی dislustering

B1

فرایند از بین بردن درخشندگی یا جذابیت یک شیء.

The act of making something lose its shine or luster.

example
معنی(example):

فرایند کدر کردن اشیاء قدیمی نیاز به مراقبت دارد.

مثال:

The process of dislustering old artifacts requires careful handling.

معنی(example):

کدر کردن می‌تواند جزئیات پنهان در عتیقه‌ها را آشکار کند.

مثال:

Dislustering can often reveal hidden details in antiques.

معنی فارسی کلمه dislustering

: معنی dislustering به فارسی

فرایند از بین بردن درخشندگی یا جذابیت یک شیء.