معنی فارسی dislustred
B1حالت از بین رفتن درخشندگی، معمولاً اشاره به زیبایی که هنوز هم وجود دارد.
Having lost its shine, though still retaining some beauty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گلدان کدر شده به طریقی هنوز هم زیبا بود.
مثال:
The dislustred vase was still beautiful in its own way.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که مبلمان کدر شده را بازسازی کنند نه اینکه آن را جایگزین کنند.
مثال:
They decided to restore the dislustred furniture instead of replacing it.
معنی فارسی کلمه dislustred
:
حالت از بین رفتن درخشندگی، معمولاً اشاره به زیبایی که هنوز هم وجود دارد.