معنی فارسی dismantler

B1

دیسمنتلر به فردی اشاره دارد که وظیفه جدا کردن یا باز کردن اجزا و قطعات را دارد.

A person or machine that takes something apart into its component parts.

example
معنی(example):

دیسمنتلر ماشین آلات قدیمی را از هم جدا کرد.

مثال:

The dismantler took apart the old machinery.

معنی(example):

او به عنوان یک دیسمنتلر در مرکز بازیافت کار می‌کند.

مثال:

She works as a dismantler in the recycling center.

معنی فارسی کلمه dismantler

: معنی dismantler به فارسی

دیسمنتلر به فردی اشاره دارد که وظیفه جدا کردن یا باز کردن اجزا و قطعات را دارد.