معنی فارسی dismarket

B1

دیس مارکت به عمل حذف یا متوقف کردن بازار یابی یک کالا یا خدمات اشاره دارد.

To cease marketing a particular product or service.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت تا برند قدیمی را دیس مارکت کند و از نو شروع کند.

مثال:

She decided to dismarket the old brand to start fresh.

معنی(example):

دیس مارکتینگ می‌تواند به شرکت‌ها در بازتعریف محصولاتشان کمک کند.

مثال:

Dismarketing can help companies reposition their products.

معنی فارسی کلمه dismarket

: معنی dismarket به فارسی

دیس مارکت به عمل حذف یا متوقف کردن بازار یابی یک کالا یا خدمات اشاره دارد.