معنی فارسی dismission
B1رد، کنار گذاشتن یا بیاعتنایی به چیزی.
The act of dismissing or rejecting something.
- NOUN
example
معنی(example):
رد پروژه غیرمنتظره بود.
مثال:
The dismission of the project was unexpected.
معنی(example):
رد او از تیم برای همه غیرمنتظره بود.
مثال:
His dismission from the team was a surprise to everyone.
معنی فارسی کلمه dismission
:
رد، کنار گذاشتن یا بیاعتنایی به چیزی.