معنی فارسی disoperculate
B1دگرگون کردن یا باز کردن از چیزی که مسدود شده یا محصور باشد.
To remove a covering or to expose something that is concealed.
- VERB
example
معنی(example):
دانشمند هدف داشت تا استانداردهای آب را برای نتایج بهتر دگرگون کند.
مثال:
The scientist aimed to disoperculate the water samples for better results.
معنی(example):
برای دگرگون کردن یافتهها، ما یک روش جدید را به کار بردیم.
مثال:
To disoperculate the findings, we applied a new method.
معنی فارسی کلمه disoperculate
:
دگرگون کردن یا باز کردن از چیزی که مسدود شده یا محصور باشد.