معنی فارسی disoppilate
B1دگرگون کردن یا تغییر شکل دادن یک وضعیت یا استدلال.
To alter or transform an argument or situation to achieve a desired effect.
- VERB
example
معنی(example):
آنها سعی کردند تا استدلالها را برای دستیابی به یک نتیجه بهتر دگرگون کنند.
مثال:
They attempted to disoppilate the arguments for a better outcome.
معنی(example):
برای دگرگون کردن مشکل، با کارشناسان مشورت کردیم.
مثال:
To disoppilate the problem, we consulted with experts.
معنی فارسی کلمه disoppilate
:
دگرگون کردن یا تغییر شکل دادن یک وضعیت یا استدلال.