معنی فارسی disorb

B1

حل و فصل کردن یا از بین بردن مشکلات یا تنش‌ها.

To remove or eliminate issues or tensions.

example
معنی(example):

این پروژه هدف دارد که مشکلات موجود در سیستم را حل کند.

مثال:

The project aims to disorb the existing issues in the system.

معنی(example):

تنش‌ها را میان اعضای تیم برای همکاری بهتر حل کنید.

مثال:

Disorb the tensions among the team members for better collaboration.

معنی فارسی کلمه disorb

: معنی disorb به فارسی

حل و فصل کردن یا از بین بردن مشکلات یا تنش‌ها.