معنی فارسی disorchard

B1

قطع کردن درختان برای پاکسازی یا تغییر فضای باغ.

To remove trees from an orchard to clear space or change the environment.

example
معنی(example):

او می‌خواست درختان قدیمی را بقطع کند تا فضایی برای درختان جدید ایجاد کند.

مثال:

He wanted to disorchard the old trees to make space for new ones.

معنی(example):

برای قطع درختان به طور مؤثر، برنامه‌ریزی کردیم که بعد از برداشت، دوباره درختان جدید بکاریم.

مثال:

To disorchard effectively, we planned to replant after removal.

معنی فارسی کلمه disorchard

: معنی disorchard به فارسی

قطع کردن درختان برای پاکسازی یا تغییر فضای باغ.